با بهروز عطایی در آنتن پیرامون عملکرد موفق تیم ملی در لیگ ملت ها تا وضعیت تیم برای رقابت های قهرمانی جهان و مسائل دیگر صحبت کردیم.به گزارش “ورزش سه” تیم ملی والیبال ایران با هدایت بهروز عطایی شروع نسبتا دشواری را در لیگ ملتها تجربه کرد و بعد از شکست مقابل هلند و ژاپن سیلی از انتقادات نسبت به ملی پوشان و سرمربی تیم روانه شد. با این حال بهروز عطایی بدون توجه به انتقادات و بعضا حملات به کار خود ادامه داد و تیم ملی به شکل قابل توجهی در ادامه راه دچار تغییر و تحول شد تا جایی که هواداران والیبال ایران بعد از شکست در یک چهارم نهایی مقابل تیم اول رنکینگ جهانی لهستان بسیار ناراحت بودند.چند روز بعد از پایان لیگ ملت ها از بهروز عطایی برای حضور در آنتن دعوت کردیم و گفت و گوی مفصلی را با سرمربی موفق تیم ملی ترتیب دادیم که در اینجا آن را میخوانید.* صحبت را با این مسئله شروع کنیم که ما مدتی قبل از لیگ ملت ها، قهرمان آسیا شدیم اما با شروع لیگ ملت ها آن قضیه فراموش شده بود و با دو باخت برابر هلند و ژاپن جریانی از انتقادات نسبت به تیم ملی راه افتاد. به نظر شما اگر مربی خارجی بود هم این اتفاق رخ میداد؟من از عقب تر و مسابقات آسیایی شروع میکنم؛ پیش از اینکه ما در مسابقات آسیایی شرکت کردیم، سه بازی برابر ژاپن را در المپیک، لیگ ملت ها و جام ملت های سال قبل واگذار کرده بودیم. در واقع با رقبایی بازی داشتیم که به راحتی تسلیم ما نمیشدند و در مسابقات آسیایی بچه های ما توانستند ژاپن را شکست بدهند و کیفیت خیلی خوبی به نمایش بگذارند. برای مسابقات لیگ ملت ها در هفته اول ما تعدادی از بازیکنان را نداشتیم. در واقع علیرغم تغییرات، سه بازیکن کلیدی را در اختیار نداشتیم و هیچ جا هم این مسئله را بیان نکردیم و به عنوان یک عدم توانمندی به آن توجه نکردیم و سعی کردیم با چیزی که در اختیار داریم کار را جلو ببریم. انتقاد شد و به گوش ما هم رسید؛ البته من در زمان برگزاری مسابقات خیلی خودم را درگیر موضوعات رسانه ای نکردم و حتی خودم را از فضای مجازی هم دور نگه داشتم و کادرم را هم متقاعد کردم که خودشان را از این فضا دور کنند اما بعد ها که بررسی کردیم دیدیم نقد ها و به نوعی تخریب هایی از ناحیه همکاران صورت گرفته که خیلی برای والیبال خوشایند نبود. اگر نتایج را بررسی کنیم میبینیم که در هفته اول اتفاق خاصی نیفتاد و پیشبینی ما این بود که از چهار بازی سه بازی را با موفقیت به پایان برسانیم که دو بازی شد. یک بازی نمیتوانست تا این حد سبب نقد شود. برزیل میزبان هم در همان تورنمنت دو بازی را واگذار کرد و دو بازی را برد و به چینی باخت که فاصله کیفی زیادی با برزیل دارد اما آنجا این اتفاقات رقم نخورد. فکر میکنم این موضوع شکل عادی نداشت؛ نمیدانم مربی خارجی بود چطور میشد اما ما سعی کردیم خودمان را از این فضا دور نگه داریم و روی کارمان متمرکز شویم تا به برنامه ها و تدابیر لازم فکر کنم.* به نظر شما انتقادات به خاطر نحوه باخت به ژاپن نبود؟ ما با فاصله باختیم و شاید یکی از دلایل انتقادات همین بود.ژاپن رشد چشمگیری داشت و روی همین نسل سرمایهگذاری کلانی کرد و از دو سال قبل کیفیت ژاپن تغییر کرد و به تیم متفاوت تری تبدیل شد. ما در مسابقه برابر ژاپن سه بازیکن از ترکیب هفت نفره داخل زمینمان، تجربه اولشان از لیگ ملت ها بود. دو سرعتی زن و دفاع وسط من ۲۱ ساله بودند و طبیعی بود که نتوانند فشار را تحمل کنند. منتقدین هیچوقت نگفتند که این تیم خیلی از مهره هایش را ندارد؛ گفتند تیم بد بازی میکند در صورتی که ما در قهرمانی آسیا وقتی ژاپن را بردیم از ۱۲ بازیکن المپیکی، ۷ تا را نبردیم و پنج بازیکن المپیکی رفتیم ولی تیم ژاپن یک بازیکن المپیکی اش را نداشت و شکست خورد. همه گفتند ژاپن نیشیدا را نداشت اما نگفتند که امیر غفور، سید موسوی، سعید معروف نبودند. در این بازی همین اتفاق افتاد و ما از تیم المپیکیمان یک بازیکن یعنی میلاد عبادیپور را در زمین داشتیم اما ژاپن همه بازیکنانش را داشت. به این بخش دقت نشد؛ وقتی شما نقد میکنید باید ابعاد همه جانبه را نگاه کنید نه بخشی که دلتان میخواهد. این موضوع سبب شد که منتقدین ما دو دسته شوند. یک عده نقد واقعی داشتند و به شیوه بازی نقد داشتند اما یک عده به همه چیز ما نقد داشتند؛ به نوع انتخاب، فلسفه تغییراتی که درتیم داده شد و … . میتوانستند بگویند تیم بد بازی میکند و نباید برابر ژاپن انقدر سرویس خراب کند یا دریافتمان خیلی بد بود؛ این بخش فنی و قابل پذیرش است اما به چیدمان و نوع هدف گذاری ما نقد شد.
* به یک نکته هم اشاره کردید؛ فکر میکنم دیدی در والیبال کشور وجود دارد که مربی های داخلی خیلی دوست ندارند همکاران خودشان را در تیم ملی ببینند. در واقع سرمربیان محدودی در والیبال ایران هستند که ادعای سرمربیگری در تیم ملی را دارند و اینطور برداشت میشود که خیلی از موفقیت دیگری در قامت سرمربی تیم ملی خوشحال نمیشود.ممکن است اینطور باشد. این حق طبیعی هر انسان است که تعریفش از خودش چیز دیگری باشد؛ به هر حال میتوانند این نگاه را داشته باشند. بحث این است که آیا قابلیت وجود دارد یا خیر. به هر حال وقتی شما به کشوری مثل روسیه، آمریکا، برزیل و ایتالیا رجوع میکنید نمیتوانید ده مربی در سطح مربیگری تیم روسیه معرفی کنید. وقتی آلکنو نیست، گزینه انتخاب مربی داخلی محدود میشود. در برزیل شاید به جز رزنده و دال زوتو خیلی آدم ها صلاحیت مربیگری برزیل را نداشته باشند. در آمریکا جان اسپرو را کنار بگذارید؛ چند مربی میتوانند مربی تیم ملی بشوند؟ اما در ایران همه برای خودشان این حق را قائل هستند که میتوانند مربی تیم ملی شوند و اشکال هم ندارد و شاید بشوند ولی من فکر میکنم اگر این چارچوب خوب تعریف شود داستان تغییر میکند. ما در سال های اخیر یکی از مشکلاتی که داشتیم این بود که تیم ملی خیلی راحت در دسترس قرار گرفت و آدم ها خیلی راحت به تیم ملی رسیدند و خیلی شروع مربیگریشان در تیم ملی بود؛ این فرآیند درستی نیست. همانطور که ما معتقدیم بازیکن تیم ملی باید بهترین بازیکن باشد تا به تیم ملی برسد، برای مربیگری هم همین است. این حق درستی نیست که مربی ای که تجربه کار در سطح ملی و باشگاهی ندارد، مستقیم برای آموزش به تیم ملی ملحق شود. این یک ایراد بزرگ است. شاید آن مسیر سبب شد که عده ای فکر کنند همه میتوانند مربی تیم ملی باشند. این فرآیند باید اتفاق بیفتد؛ من به شخصه تمام مسیر هایی را که یک مربی باید طی کند، بالاجبار طی کردم. من کمک مربی و مربی دسته یک بودم، سرمربی تیم دسته یک شدم، سرمربی لیگ برتر شدم و تیمم قهرمان، دوم، سوم و قهرمان و دوم آسیا و پنجم جهان شد. کمک مربی تیم ملی بزرگسالان شدم، سرمربی تیم ملی نوجوانان و جوانان شدم و سرمربی تیم ملی بزرگسالان شدم. چند نفر را در ایران داریم که این فرآیند را طی کرده باشند؟ این فرآیند باید اتفاق بیفتد که چنین ادعایی داشته باشیم. من فکر میکنم که میشود تلاش کرد و به هدف مدنظر رسید ولی باید مقداری دقت در این موضوع بیشتر شود.* به سراغ لیگ ملت ها برویم که بد هم نبود اما انتقاداتی شد. ما از هفته دوم کاملا دگرگون شدیم و آمریکایی را بردیم که پیش از آن شکستی نداشت، کانادا را بردیم، مقابل برزیل طوری باختیم که مردم خیلی ناراحت نشدند و شاهکارمان هم هفته سوم بود که لهستان را مقابل ده هزار نفر بردیم و سپس هم اسلوونی و صربستان. چه شد که تیم ملی تا این حد متحول شد؟ آیا دلیل این است که بچه ها میگویند ما همیشه در تورنمنت ها بد شروع میکنیم یا اتفاق دیگری افتاد؟ما بعد از هفته اول از لحاظ فنی نمیتوانستیم کارهای عجیب و غریبی انجام بدهیم؛ سعی کردیم روی بحث ذهن بچه ها و تمرینات کار کنیم. به بخشی رسیدیم که بچه ها به این خودباوری برسند که میتوانند کاری را که انجام میدهند، اجرا کنند. در هفته اول باور ما این بود که توانایی بچه های ما بیش از چیزی است که ارائه میدهند؛ آنها آرام آرام به این باور رسیدند و این برای من به عنوان مربی خوشایند است که بازی به بازی بهتر شدیم. ما مقابل برزیل با اینکه ۳-۱ باختیم اما کیفیت و مدلینگ بازی ما، از بازی برابر آمریکا بهتر بود. ما مقابل برزیل بهتر بازی کردیم اما باختیم. البته مقابل آمریکا هم خیلی خوب بودیم و آمریکا شکست خورد. در ادامه مقابل کانادا خیلی خوب و برابر لهستان فوقالعاده بودیم. برای من به عنوان مربی خوشایند بود که تیم روندی رو به رشد داشت و نمودار سینوسی نداشت. در آخر هم برابر تیمی بازی را واگذار کردیم که شاید در آن مقطع رنک اول جهان بود و نوع بازی ما سبب شد که برخی که هفته اول میگفتند این تیم شاید بیش از دو یا سه برد نیاورد، ناراحت این بودند که چرا این تیم به جمع چهار تیم برتر دنیا صعود نکرد. مفهوم این مسئله این است که عملکرد ما، عملکرد درستی بود.* یک انتقاد عجیبی هم که میشد این بود که چرا وقتی ۲۲-۱۴ از لهستان جلو افتادیم، بازیکنانی مثل امین اسماعیلنژاد و میلاد عبادیپور را بیرون نکشید تا استراحت کنند. نظر شما چیست؟این حرف های ساده انگارانه است و صحبت های هواداران و تماشاگران است نه صحبت های مربی و کارشناس. ما بعد از بازی با لهستان این قدرت را داشتیم که دو ست دیگر هم بازی کنیم. بحث تحلیل جسمانی وجود نداشت و این اتفاق برای تیم لهستان در ست دوم افتاد؛ زمانی که ما عقب بودیم برای اینکه فشار بازی از بازیکنانی که در زمین هستند و فاصله پوئن آنها خیلی بالاست و عقب تر هستیم، من هم ست سوم بازیکنان را درآوردم و ست بعدی را بردیم. مفهموم این نیست که کار عجیب و غریبی اتفاق افتاد. ما ست پنجم را به واسطه عملکرد نامطلوب خودمان واگذار کردیم. توپ اول را آنها خواباندند و توپ دو و سه پاسور من به موفق ترین مهاجم من پاس داد و هر دو هم دفاع شد. یعنی ما بد اسپک زدیم و بد عمل کردیم. من معتقدم بعضی صحبت ها، صحبت های هواداران است. نمیخواهم بگویم اشتباه است اما در بحث فنی نمیگنجد.* یک ویژگی جذاب مربیگری شما این است که برخی بازیکنان را دوباره رو آوردید. مثلا امیرحسین اسفندیار بعد از ۲۰۱۹ که بهترین بازیکن جوانان جهان شد دچار افت فاحشی شد؛ شما در هراز آمل هم با هم کار کردید و اوج کارش هم در لیگ ملت ها بود. امین اسماعیلنژاد را شاید کسی پیش از این ندیده بود، میلاد عبادیپور بهترین فرم خودش را امسال نشان داد. راز این تحول بازیکنان چه بوده است؟تلاش خودشان بود؛ به هر حال هم من به آنها باور داشتم و هم آنها به خودشان باور داشتند و این خیلی مهم بود. در گذشته به طرق مختلف بازیکنان ما خط میخوردند و دلایل متقنی برای منِ مربی برای خط خوردنشان وجود نداشت. مثلا در مورد امیرحسین اسفندیار میگفتند اضافه وزن دارد؛ وزن ۱۰۳ کیلویی اضافه وزن تلقی شد اما همین امسال که شما معتقدید خوب بازی کرد ۱۰۷ کیلو بود. برای خط زدن یا استفاده کردن باید بهانه های درست داشت. همین بازیکنی که در تصویر است [امین اسماعیلنژاد] ۲۶ ساله است؛ چرا در ۲۳ سالگی دیده نشد؟ به همین جهت است که معتقدم تیم ملی باید در مسابقات لیگ ملت ها تعداد بازیکن زیادی را در تست قرار بدهد و بازیکنان زیادی در مسابقاتی مثل لیگ ملت ها دیده بشوند تا ما بتوانیم تعداد بازیکنانمان را در این بخش بالا ببریم؛ یعنی بتوانیم در پایان ۳ یا ۴ سال، ۴۰، ۵۰ یا ۳۰ بازیکنی را که در سطح مسابقات لیگ جهانی شرکت داشتند، داشته باشیم و این سبب میشود تا هم دست ما برای کار باز شود، هم بازیکن رشد خودش را نشان بدهد. از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۱ در مجموع ۲۵ بازیکن لیگ ملت ها را لمس نکردند؛ این نشان میدهد که تیم ملی محدود به تعدادی بازیکن مشخص شده بود و این میتوانست جلوی رشد بازیکنی مثل امین اسماعیلنژاد، امیرحسین اسفندیار و … را بگیرد. ما میتوانستیم در بازی های لیگ ملت ها مخصوصا در سال های اول، در خیلی از هفته ها به بازیکنان بزرگمان استراحت بدهیم؛ کاری که ما امسال کردیم و شاید سال بعد شیوه دیگری استفاده کنیم. ما در تمام مسابقات از همه استفاده کردیم و شاید این سبب شد چیزی که باید اتفاق میافتاد، نیفتد. در مجموع فکر میکنم دلیل اصلی چیزی که اتفاق افتاد خواستن بازیکنان بود و معتقد بودند که اگر درست عمل کنند من این فرصت را به آنها میدهم. برای من مهم نبود بازیکن از کجاست و چند ساله است و از کدام استان و شهرستان است و در کدام باشگاه بازی میکند. برای من مهم بود که بازیکن به درستی کیفیت خودش را به نمایش بگذارد؛ کمااینکه ترکیب ما در بازی اول و هفته اول میلاد عبادیپور، صابر کاظمی، مرتضی شریفی، توخته، جلوه و وادی بودند و از هفته دوم همین ترکیب دو یا سه تغییر داشت و منتج به نتیجه هم شد. مفهومش این است که ما از هر کسی که بتواند به تیم کمک کند کمک میگیریم.* با توجه به عملکردی که در لیگ ملت ها داشتیم، انتظارات هم از تیم بالا رفته است. ما کمتر از یک ماه دیگر مسابقات قهرمانی جهان را در پیش داریم و نگاه هواداری وجود دارد که میگویند با توجه به تیمی که داریم میتوانیم به مقام هم فکر کنیم. چقدر این انتظارات از تیم ملی را به جا میدانید؟تمام هدف گذاری و استراتژی ما برای مسابقات المپیک است؛ تمام برنامه های نهایی و غایی برای آنجا است. ما باید نگاهمان به تیم ملی به گونه ای باشد که نزدیک به اهدافمان باشیم و ظرفیت رسیدن به اهداف را داشته باشیم. ما تمام تلاشمان را برای اجرای بهترین کیفیت خواهیم کرد. تمام تلاش بر این خواهد بود که بهترین عملکردمان را در جریان مسابقات به نمایش بگذاریم؛ حالا ممکن است مقابل لهستان یا برزیل واقعا زورمان نرسد یا برسد ولی قطعا با تمام قدرت و کیفیت بازی خواهیم کرد و امیدوارم این منتج به نتیجه ای شود که مردم دوست دارند.
|
